این روزها و همزمان با شکل گیری یک انقلاب اسلامی در کشور آریایی و پهناور ایران، جشنهای متعددی برگزار میشود که در آن سخنرانان بسیاری دم از آزادی در جمهوری اسلامی میزنند.
آنها معتقدند که جمهوری اسلامی موجب شد تا آزادی در ایران شکل گرفته و مردم به راحتی حرف خود را مطرح کنند و به راحتی به زندگی بپردازند.
در هر گوشه و کناری که مشاهده می کنی مطلبی با عنوان آزادی ایران نشان داده میشود، اما در حقیقیت از نظر جمهوری اسلامی آزادی به چه معناست؟
آیا به معنای سکوت در برابر هر جریانی که اتفاق میافتد؟ آیا آزادی این است که هر کسی را که خواستند اعدام کنند و کسی حق حرف زدن نداشته باشد؟ یا شاید هم آنها آزادی را در این میبینند که هر کسی بر علیه جمهوری اسلامی حرف زد او را به زندان بیندازند که چرا مخل آزادی شدهای؟
در اینجا نمی خواهم از حکومتی یا دولتی دفاع کنم اما نکتهای که نمیتوان از آن چشم پوشی کرد این است که آزادی یعنی رها بودن، یعنی اینکه همه حق حرف زدن و اعتراض کردن و احساس حقوق خود را داشته باشند....
آنها معتقدند که جمهوری اسلامی موجب شد تا آزادی در ایران شکل گرفته و مردم به راحتی حرف خود را مطرح کنند و به راحتی به زندگی بپردازند.
در هر گوشه و کناری که مشاهده می کنی مطلبی با عنوان آزادی ایران نشان داده میشود، اما در حقیقیت از نظر جمهوری اسلامی آزادی به چه معناست؟
آیا به معنای سکوت در برابر هر جریانی که اتفاق میافتد؟ آیا آزادی این است که هر کسی را که خواستند اعدام کنند و کسی حق حرف زدن نداشته باشد؟ یا شاید هم آنها آزادی را در این میبینند که هر کسی بر علیه جمهوری اسلامی حرف زد او را به زندان بیندازند که چرا مخل آزادی شدهای؟
در اینجا نمی خواهم از حکومتی یا دولتی دفاع کنم اما نکتهای که نمیتوان از آن چشم پوشی کرد این است که آزادی یعنی رها بودن، یعنی اینکه همه حق حرف زدن و اعتراض کردن و احساس حقوق خود را داشته باشند....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر